مرضیهمرضیه، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

عطر بهشت

بازی با صداها

گل مامان سلام قربون با هوشیت برم . دیروز دو بار زدم روی لبم آآآآآآآآآآآآآ گفتم زودی یاد گرفتی حالا تا میزنیم روی لبت تو هم البته با فاصله از خودت صدای آآآآآآآآآآ در میاری . عسل مامان ولی بمیرم واسه نفست که زود بند میاد و بلند طولانی نمیتونی بگی . باهات قشنگ تمرین کردم و تا بابا شب اومد خونه بعد از سلام زود بهش گفتم چی یاد گرفتی تو هم جلوی بابا هنر نمایی کردی و دلش و بردی . نمی دونی زندگی مارو چقدر شیرین کردی . روز های آخر اسفند و کلی کار رو سرمون ریخته . مجبورم گل پاکم رو با خودمببرم به محیط های آلوده ی فروشگاه ها و ... یه روز با خاله لیلا رفتیم پاساژ تندیس خیلی شلوغ بود و محیطش ...  دیگه دل من واسط کباب شد . انقدر هم که زی...
27 اسفند 1391

چهار ماهگیت مبارک

سلام دردونه مامان فدات بشم که هر چی بزرگ تر میشی بشتر دل ما رو می بری . تازگی ها هر کس باهات حرف میزنه زود می خندی و همش دلت بازی می خواد . هر چی هم که می چلونمت هیچی نمی گی و دوست داری . بعضی موقع ها وقتی یک لحظه ولت می کنم گریه می کنی ، اونوقت هر کاری می کنم ساکت نمی شی . تا باهات بازی می کنم ساکت میشی  ایییییییییییییییییی شیطون . من هم نمی ذارم تو کمبود داشته باشی عزیزم همینطور که به فکر گشنگی و مراقبت های دیگه به تو هستم سعی می کنم کارم رو ول کنم و باهات بازی کنم . البته این کار برای خودم هم لذت بخشه ماه مامان . بیشترین کسی که بهش می خندی اونم با صدای بلند مامان جونه . اصلا مامان جون رو که می بینی به قول بابا احمد موتورت روشن میش...
22 اسفند 1391

مرضیه مامان و بابا غلت میزنه

سلام دختر ٤ ماهه مامان عزیزم این روزهای آخر ٤ ماهگی در روز جمعه ١١ اسفند ٩١ در حالی که من و بابا روی میز ناهار خوری ناهار می خوردیم و تورو روی میز گذاشته بودیم شما بعد از تلاش های چند روزه تونستی غلت بزنی . فدات بشم که از این کار خوشت نمیاد . ما دست میزدیم تو گریه می کردی . همیشه به روی شکم هم که میگذارمت بدت میاد و نق میزنی . با این که می تونی سرت رو کامل بالا نگه داری . مرضیه خانوم در حال بازی کردن با جغجغه بنچ شنبه این هفته ٤ ماهت تموم میشه و باید بریم واکسن بزنیم  . تازه مریضیت خوب شده و اصلا تحمل ناراحتیت رو ندارم . خوشگل من تو از الان زائر امام رضا حساب میای چون امام رضا طلبیده و بابای عزیزت هم بلیت مشهد گرفته تا ای...
14 اسفند 1391

مریض کوچولو

به نام خدایی که تورو سالم تو دستام گذاشت و ازش می خوام این نعمت بزرگش رو همیشه نگه داره . فسقلی مامان هفته پیش خیلی سختی کشیدی و یکی دیگه از امتحانات الهی رو با هم پشت سر گذاشتیم . اول کمی سرفه های تکو توک بود اما بعد سرفه هات بیشتر شدن و کمی هم تب کردی . دماغ کوچولوت هم که انقدر گرفته بود که اصلا نمیتونستی نفس بکشی . شیر هم راحت نمی تونستی بخوری . یه روز که حالت خیلی بد بود تو خونه تنها بودیم . از صبح که چشم های گرد بانمکت رو باز کردی ، گریه کردی تا ٤ صبح فردا  مامان برات بمیره که تو مریض شدی . دیگه یه ورزش اجباری بود من یک روز کامل سرتاسر خونه رو پیاده روی تند می کردم تا ساکت بشی و آروم باشی . اما بیشتر اوقات فایده ندا...
8 اسفند 1391

گل سه ماهه من

آرامش دل مامان سلام باور می کنی وقتی چند دقیقه نمی بینمت دلم برات تنگ میشه . مثلا وقتی دارم ظرف می شورم دلم برات تنگ میشه و دلم می خواد زود بیام پیشت . اخه عاشقتم دیگه وقتی می خوام لباس هاتو تنت کنم . تا جایی که می تونی خودتو سفت می کنی . دستاتو آنچنان می گیری که آستین تو دستت نمیره . بعد مجبور می شم کمی باهات کلنجار برم  اونوقته کهههههههههههه جیغت میره رو هوا . یه جوری گریه می کنی که انگار دارن شکنجت میدن . منم هر چی شعر بلدم واست می خونم تا آروم بشی اااااااااااااالهی قربون گریه های نمکیت برم . خیلی خوشگل گریه میکنی تو این عکس تو بغل بابایی . بابا باهات حرف میزنه شما می خندی تو این روزها عمه لیلا از اصفهان اومد...
25 بهمن 1391

اولین دَدَر

سلام دردونه مامان این روزها که دیگه داری ٣ ماهه میشی یواش یواش داره صدای قشنگت هم در میاد . با اون صدای نازک و زیبات می گی آغوم البته بیشتر شب ها که سرحالی صدا درمیاری . تلاش می کنی یه صدایی در بیاری از این تلاشت خوشم میاد بعد یه صدای آرووووم در میاری که مامان و بابا عشق میکنن . واقعا لذت بخشه . البته در آینده ای نزدیک کلمون رو می خوری انقدر حرف می زنی انشاالله . سه شنبه روز میلاد پیامبر (ص) تعطیل بود و ما هم با خاله لیلا و عمو و زینب عزیز رفتیم پارک چنگلی . یخورده سرد بود و ما مجبور بودیم حسابی بپوشونیمت کلا هیچ کجات پیدا نبود . بعد از چندین ماه که هیچ کجا نرفته بودیم حال و هوامون عوض شد . البته شما از اولین تفریحت هیچی نفهمیدی چون ...
16 بهمن 1391

ماه ربیع الاول هر کی نخنده تنبله

سلام سرباز کوچولوی امام زمان اول این ماه پر شده از بوی خوش صاحب الزمان . بعد از دوماه عزاداری حالا تو شادی ائمه ما هم تو این هفته کلی برنامه ها داشتیم و شادی کردیم . امیدوارم که آثار این تبری و تولی ها در ضمیر پاکت حک بشه . هر هفته دوشنبه ها میریم کلاس حاج آقا . رفت و آمد با تو کمی سخته ولی سعی می کنم حتما برم و حتما تو رو هم با خودم ببرم تا انشاالله تو که از ملکوت بیشتر سر در می آوری از وجود نورانی حضرت زهرای مرضیه استفاده کنی و فقط یدک کش نام زیبای مرضیه نباشی بلکه الگوی یک بچه شیعه واقعی باشی . خدا وکیلی سر کلاس خوانوم خوانومی . از اول تا آخرش تو خواب نازی . جلسه این هفته جشن عید الزهرا بود . ما هم رفتیم . تو وسط جشن بیدار شدی و...
12 بهمن 1391

هر روز شیرین تر از دیروز

سلام مرضیه مامان  به قول زینب آآآآآآآآآآددتم یعنی عاشقتم ماه زیبای من هر روز که می گذره تو با نمک تر میشی . انقدر دختر خوبی هستی که نگو البته انقدر خوش خوابی که بیشتر مواقع در خواب ناز به سر میبری عزیزم . انقدر دختر خوبی هستی که بعضی ها می پرسن " دخترتون گریه هم می کنه ؟؟ " فقط شب ها دیر می خوابی که این موضوع دردسر ساز شده . اگر خوابتم درست بشه دیگه همه چیز خوبه چند شب پیش وقتی خواب بودی همش یه جور خیلی دل سوزانه بدون صدا گریه می کردی . من و بابات هم چهار تا چشم همیشه نگران داشتیم عاشقانه نگاهت می کردیم . شاید داشتی خواب بد می دیدی . دلمون هم نمیومد صدات کنیم یا از جات بلندت کنیم . بابای عزیزت گفت قل هو الله بخون بهش فوت...
29 دی 1391

واکسن دو ماهگی

استرس داشتم . تو از صبح خیلی کم خوابیده بودی و من انتظار داشتم تا صبح راحت بخوابی . اما مثل اینکه بد خواب شده بودی هر چی می خوابوندمت ٥ دقیقه بعدش بیدار بودی . دیگه من از بس که دلم برای واکسن فردای تو ؛ توی هول و ولا بود به خدا گفتم مگه خودت نگفتی دعای مادر مستجابه ؛ پس بچم بخوابه که فردا بهش صدمه نخوره . این ماجرا طول کشید تا ساعت ٥ صبح . دیگه خسته شده بودم که    به خدای مهربون گفتم " خدایا پس چرا دعامو مستجاب نکردی ." البته با لحن مقداری تند   بعدش دیگه تو خوابت برد اونم چه خوابی عمیق عمیق . ساعت ٨ صبح کارهامونو کردیم و راهی مرکز بهداشت شدیم تا واکسنتو بزنیم " الهی مادر برات بمیره " قلبم تند تر میزد . حس عجیبی داشتم...
20 دی 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عطر بهشت می باشد