مهمون خونه مامان جون و بابا جون

سلام دختر گلم

روز های بارداری مامان داره می گذره و تو چون دختر خیلی خوبی هستی هنوز تو دل مامان موندی و بیرون نیومدی البته که مشیت خدا این بوده . دیگه خیلی نمونده اگر خدای مهربون بخواد به موقع به دنیا میای .

عزیز دلم این روز ها دائم خونه مامان جون این ها هستم بابا  احمد عزیز هم شب ها میاد پیشم . تا حالا یک ماهه که سه تایی مهمون خونه مامان جون و باباجون هستیم .صبح ها به زور زودتر بیدار می شم تا با مامان این ها صبحانه بخورم و یک لحظه از باهاشون بودن رو از دست ندم .  همیشه به این فکر می کنم اینقدر که مامان جون برای ما زحمت می کشه و بهترین مامان دنیاست من هم می تونم همینطوری باشم . اونها یه کاری کردن که من و خاله ها عاشقشونیم و نمی تونیم با هیچ زبونی ازشون تشکر کنیم .

می تونم بگم تو زندگی وجود مامان برام یه آرامش و یه تکیه گاه محکم برای دردها و یه گوش شنوا برای حرف ها یه مدیر قوی در همه امور و یه دل نگران که موقعی که هیچ کس به فکرت نیست مطمئنم مامان به فکرمه . مامان عزیزم نذاشته یک لحظه کمبودی احساس کنیم و همیشه به موقع بهترین رسیدگی هارو به ما کرده ....  

از باباجون بگم !!! همه کمکی بدون چشم داشت . همه زندگیش رو برای راحتیه بچه هاش میخواد . مهربون در عین حال جدی و با وقار . توی چشماش می تونم همه چیز رو بخونم . دیگه یاد گرفتم احساساتش رو توی چشم هاش بخونم .

خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا شکرت برای وجود دو فرشته آسمونی که به ما هدیه کردی  

این طوری بودن خییییییییییییییییلی سخته !!!!

تمام آرزوم اینه . همینطور که من عاشق مامان و بابام هستم تو هم من و باباتو دوست داشته باشی . یه مادر و پدر که می خوان قبل از هر چیز دوست تو باشن .

امروز هم جمعه است و ما اومدیم خونه . چون همسر خوبم هست و نمیذاره من دست به سیاه و سفید بزنم . الان هم که دارم می نویسم آقای مهربون داره زحمت می کشه ظف هارو می شوره . از صبح همش بهم رسیده . هی چیز آورده بخورم و راحتیمو فراهم کرده

این روز ها دیگه داریم کارهای آخر سیسمونی رو می کنیم . من یه سفره و یه زیر انداز واسه بازیت نقاشی می کنم خیلی قشنگ شدن حالا عکس هاش رو تو وبلاگ می ذارم . اتاقت رو نسبتا چیندیم ولی هنوز کار داره همینجوریش هم خیلی خوشگل شده مبارکت باشه عزیزم .

همینطور که می نویسم تو تو دلم وول می خوری . عاشق تکون هاتم . ممنون که اصلا تو بارداری اذیتم نکردی انقدر آروم و کم تکون می خوری که دلم واست تنگ میشه  .