تولد تولد تولدت مبارک
سلام گل دختر مامان
عزیزم ببخش که انقدر دیر به دیر وبلاگت رو اپ می کنم . اخه اصلا تو نمیذاری من دست به موبایل و لب تاپ و مجله و کتاب و کلا هر چی که سرم رو گرم کنه و توجه منو به تو کم کنه بزنم . یه مشکل دیگه هم اینخ که می خوای اون چیزی که دست منه بگیری و این جوری شده که من کلا از دست شما زندگی ندارم .
گل زیبای مادر تو این روزها خیلی اتفاق افتاده که نمیتونم همش رو بگم اما بعضی هاش رو که بارز هستند برات می گم .
عزیزم تو خیلی پر جنب و جوشی و مامان و بابا رو خسته می کنی ولی عوضش انقدر شیرین و مهربونی که با یک نگاه قشنگ تو همه خستگی از تنم در میره . انقدر منو با عشق و عمیق نگاه می کنی به نگاهت معروف شده . میمیرم واسه شیرین کاری هات .
تو این روز ها یواش یواش داری تمرین می کنی که راه بری و چندتا کار جدید یاد گرفتی مثل خوابوندن نی نیت و الو کردن و یا بهت می گیم اذون بگو دستت رو می گیری رو گوشت مثل موذن ها .
خلی بامزه چند قدم میری و تمام تلاشت رو می کنی و خودت هم از این کار لذت میبری .
انقدر خوشگل و با مزه شدی که با بابا تصمیم گرفتیم ببریمت اتلیه یک سالگیه دختر نازمون رو ثبت کنیم
رفتیم اتلیه تخصصی کودک نی نی کاج . ولی پدری از همهون در اوردی ها . مگه می شستی ، همش می خواستی بری و گریه می کردی و با تلاش های فراووووون عکس های قشنگی گرفتیم.
اما بریم سراغ تولد
اول اینکه تولد شما رو یک هفته زودتر گرفتیم چون روز تولدت مصادف با ٤ محرم بود و به حرمت روزهای عزاداری برای امام حسین (ع) تصمیم گرفتیم زودتر بندازیم .
دوم اینکه متاسفانه گل زیبای مامان بر اثر یک ویروس لعنتی مریض شدی و روزهای قشنگه تولدت به سختی گذشت . هم من هم خودت کلی لاغر شدیم من از غصه تو از ویروس . خیلی خیلی بی حال بودی در حدی که جون نشستن هم نداشتی و تو راه افتادنت هم خلل ایجاد شد . دیگه به قول خاله لیلا دلمون رو ریش ریش کردی
ولی با همه این ماجرا ها تولدت به خوبی انجام شد . دوشب پشت هم تولد بود شب اول خانواده بابا و شب دوم خانواده مامان .
شب قبلش عمو مهدی زحمت کشید و اومد خونه رو واسه عشق یک ساله تزیین کرد .
کلی هم کادو گرفتی . از مامان جون باباجون دست بند از خاله سیمین یه کاپشن و شلوار از خاله لیلا یه عروسک قشنگ از خاله انسیه هم با این که زحمت تزیینات رو کشیدن یه سکه و از عمع لاله هم که با اون سردردش رفته بود و یه خونه بزرگ بازی خریده بود و مامان سیمین و عمه لادن هم پول زحت کشیدن .
از همگی ممنون
راستی بعد از همه این حرف ها یه چیز ناراحت کننده بگم . این دکتر جدیدی که بردیمت به خاطر اینکه چیزی نمی خوری و کم غذایی سونوگرافی از کلیه و مری و.. داده که مشکل پیدا بشه البته به همراه ازمایش ادرار که خیلی سخته . خدا کنه تو بخور بشی تا یخورده جون بگیری انقدر غصه نخوریت رو خوردم که نگو با هر قاشق کلی دعا می کنم بخوری . کلی انرژی صرف غذا دادن به تو می کنیم و اخرش هم بی نتیجه می ممونه . گاهه کمی می خوری ولی کافی نیست و خوب وزن نگرفتی با این مریضیت که کلی لاغر هم شدی و دل مامان رو به درد اوردی . خدایا مرضیه من تپل و مپل بشه . امین . البته به سلامتی . دوباره امین .